بدون عنوان
سام سام من
دیگه بزرگ شدی ولی حیف که من نمیبینم بزرگ شدناتو
دیروز عزیزو باباجون اومدن خونه شما و کلی سفارش کردم که عکس و فیلمتو بگیرن
بابا میگه
رو میز سبد میوه بود و تو سبد میوه موز
بابا میخواست موز برداره که گفتی موزا خرابه - سیاهه نخور
بعد بابا جون گفت نه خوبه و موز و برداشت که بخوره
توام با دو تا دستای کوچولو و خوشگلت تن تن میزدی رو سرت که ای وای ای وای
بعد بابا تازه متوجه شد که تو موز دوس داری و دلت نمیخواد که باباجون بخوره
الهی من فدای اداهات بشمممممممم
ببینمت کلی برات موز میخرم عشقم
چه قدر دلتنگتم برسام
چه قد دلم میخوادت
بغل کردنت و بازی کردنت و بازیگوشی کردنت و ... دلم شدییییییییییید دلتنگته سام سام قشنگم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی