برسام و آرتینا

قهر کردنه سام سام

1392/10/9 10:56
نویسنده : رها
615 بازدید
اشتراک گذاری

دیشب بعد از شرکت رفتم خونه داداشم 
تا در و باز کردم و سلام و علیک  دیدم برسام یه گوشه از اتاق واستاده و پشتش و کرده سمت من .
رفتم طرفش و هی صداش کردم و انگار نه انگار 
بعد زدم رو شونش و دوباره اسمش و گفتم 

اونم دستش و گذاشت رو چشاش و رفت سمت میز و همون دستش و تکیه داد رو میز و پشتش و کرد به من 
منم رفتم کنارش و هی اسمش و گفتم و اصلا و اصلا 
ده مین شایدم بیشتر همونجوری دستش مونده بود رو چشاش و من التماسش میکردم

بعد که خسته شدم از پشت بغلش کردم و دستش و از رو چشاش برداشتم و گفتم 
برسام ، فدات شم 
قربونت بشم ، چرا محلم نمیذاری 
بعد چشاش و بست و دیگه باز نکرد 

الهی من بمیرم براش که انقد با احساسه 
بچه ام باهام قهر کرده بود ، که چند وقت نرفتم ندیدمش 
الهی من بمیرم واسش که انقد با محبته ، انقد ناااااااازه 

هنوزم میگم چه جوری این بچه نیم ساعت بغل من چشماش و بسته بود و باز نمیکرد 
خدایاااااا 
واقعا چی هستن این بچه ها 
هر حرکتشون کلی انرژی میده به آدم 
دلم میخواست بخورمش 

به هر حال بعد از نیم ساعت التماس و قربون صدقه رفتن ، دلش و به دست آوردم و بکم آشتی کردیم و تا یک ساعتشم دیگه کلا آشتی کردیم و کلی از سر و کول هم بالا رفتیم و ادی  و دالی لــــــــــلام ، لـــــلام بازی کردیم 


فدات بشم من خوشگلم که انقد نااااااااز داری و نازت و باید بکشم 
عاشقتم فسقلیه با نمکه من ماچماچماچماچماچماچماچ
 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

مامان نگار
7 بهمن 92 8:52
رها جون واقعا برسام دوست داشتنی و بامزه است .